سفرسوریه

سلام 

خیلی وقته به وبلاگم سر نزدم جاتون خالی رفته بودیم سوریه 16 بهمن روز جمعه ساعت 9 شب راه افتادیم خیلی خوش گذشت . 

راستی جواب امتحانام اومد معدلم شد 91/17 کلی حال کردم.محسن معدلش شد 38/13مایه شرمندگی.انتخاب واحدمو اقای احمدی انجام داد. 

امروز رفتم دانشگاه بعد از دو هفته یکی از کلاسهامون تشکیل نشد ولی خیلی حال داد. 

پریروز با محسن رفتیم یه اکواریوم با یه سینی چای خریدیم ماهیمون کلی حال کرد جاش بزرگ شده.  

از سوریه و ترکیه کلی خرید کردم کلی هم حرم حضرت زینب و رقیه خوش گذشت ،اینارو یادم رفته بود بگم.

دیگه حرفی ندارم فعلا بای

شروع امتحانات

سلام 

از شنبه گذشته امتحانای گل پسر شروع شده و برای من از ۲۹ دی شروع میشه من از یک هفته پیش شروع کردم به خوندن ولی از درسهای استاد فیروزی میترسم چون یه بار با بچه ها سر کلاسش شلوغ کردیم فرستادمون اموزش و ازمون تعهد گرفتند خودشم یه جوریه همش میگه ۴۰درصد از بچه ها می افتند . 

ولی من درسمو میخونم شما هم برای جفتمون دعا کنید چون امتحانای محسن خیلی سخت تر از مال منه مرسی. 

بای

ایام محرم

سلام 

تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنم. 

جاتون خالی تاسوعا وعاشورا قم بودیم وچند بار رفتیم حرم زیارت. 

چند روزیه عزیز دلم حالش خوب نیست امروزم یه امپول بهش زدم فکر کنم بهتر شد چون نصف کاکائومو خورد  

امتحانامون تقریبا نزدیکه ولی من اصلا حوصله درس خوندن ندارم کاش تموم میشد یه نفس راحتی میکشیدم. 

چند روزه تصمیم گرفتم خودمو لاغر کنم ولی نمیدونم چه جوری اگه شما رژیم خاصی بلدید حتما به منم بگید.چون خیلی چاق شدم

خاطرات مشهد

سلام  

چند روزی بود نتونستم خاطراتمو بنویسم ولی امروز با اینکه حالم خیلی خوب نیست میخوام بنویسم چون خیلی از محسن عقب افتادم. 

۲۴اذر با مامان ومادربزرگم و چند تا از خاله هام ودخترخاله هام با قطار رفتیم مشهد جاتون خالی خیلی خوش گذشت. از همه بیشتر جای محسن خیلی خالی بود چون دلم براش یه ذره شده بود . 

از مشهد برای محسن یه عطر خریدم از عطر فروشی سید با یه عروسک که اسمشو گذاشتم فتح اله چون خیلی تپله. 

روز اول که رسیدیم مشهد رفتیم سرزمین موجهای ابی خیلی باحال بود ولی از روز دوم همش میرفتیم حرم. دعای کمیل و ندبه هم رفتیم .حرم خیلی شلوغ بود چون هم اخر هفته بود و هم اول محرم . 

روضه های مامانم شروع شده فقط من یه روزش رو رفتم چکار کنم اینم از بدیهای غریبیه دیگه ولی عوضش یه شوهر خوب و دوست داشتنی دارم. 

خوب دیگه باید برم حاضر بشم برم دانشگاه داره دیرم میشه فعلا بای

امروز صدا برداریم تموم شد خدارو شکر فردا شاید برم خونه مامان اخه چهاردهم ابان سالگرد ازدواج مامان و بابامه ولی دلم نمیاد محسن و تنها بذارم اخه عشق منه، دلم خیلی براش تنگ میشه .اینم از بدبختیهای غریبیه دیگه